موطن بیمار ، حاکم دیکتاتور!

 

"تفریق" را باید در دسته فیلم های روشنفکری نمادگرایانه طبقه بندی کرد. از نظر نگارنده سردمدار ساخت این گونه فیلم ها "برناردو برتولوچی" است. اینگونه فیلم ها معمولا محتوایی هنجارشکنانه دارند که باعث جذب مخاطب کنجکاو می گردد. در عین حال از طریق نمادگرایی دقیق و حساب شده، پیام خود را به مخاطبان تیزبین منتقل می کنند. پیامی که لاجرم از جنس ی است! (آن ها به اخلاق اعتقادی ندارند، که پیام اخلاقی بدهند.) آنها سربسته و پوشیده، فقط و فقط از ت می گویند و بس. اگر بخواهیم یک نمونه نسبتا قوی از این فیلم ها در ایران را نام ببریم، قطعا فیلم "برادران لیلا" خواهد بود. فیلمی که هم از نظر استانداردهای سینمایی و هم از حیث انتقال پیام ی از فیلم جدید "مانی حقیقی" بسیار پیشرو تر است. از اشتراکات فیلم "سعید روستایی" با فیلم "تفریق"، داستان هایی است که ما به ازای بیرونی در جامعه ندارند. در "تفریق" که به طور کامل فضای فیلم سورئال است. همین عجیب و غریب بودن محتوای فیلم خودش نشانه ای از نمادین بودن آن است. یعنی به تماشاگر می فهماند حقیقتی که فیلم از آن سخن می گوید، در لایه اول داستان نیست.

ابتدا کمی در سطح حرکت کنیم! گفتیم که فیلم هنجارشکنانه است. این فیلم برای نخستین بار در سینمای پس از انقلاب (و قبل از انقلاب؟) عشق و علاقه زن و مرد نامحرمی را به هم نشان می دهد که هر دو متأهل هستند! از آن مهمتر فیلم این ارتباط را تقدیس می کند و می ستاید! در ادامه نیز می بینیم که زوج دیگری با شرایط مشابه، بدون طی کردن تشریفات شرعی با یکدیگر به زیر یک سقف می روند! شاید برای برخی که در فرهنگ غربی غوطه ور هستند، این ها چندان مهم به نظر نرسد، اما اگر همان افراد هم توجه داشته باشند که این فیلم در سینمای ایران پس از انقلاب ساخته شده است، از نمایش چنین ارتباطاتی در آن شگفت زده شوند. در هر صورت اکران تابوهای اخلاقی و شرعی یک جامعه در قالب اثر هنری با هر هدف و یا سرانجامی که طرح شود، خود به خود به عادی سازی آن تابو در اجتماع کمک می کند و این واقعیت مهمی است! از سوی دیگر جالب توجه است که اکثریت قریب به اتفاق فیلم هایی با مضمون روابط نامشروع میان دو زوج، که در فرهنگ لذت محور غرب ساخته می شوند، نگاهی انتقادی به چنین رفتاری دارند و عاقبت بدی را برای مرتکبان آن در فیلم هایشان رقم می زنند. حال اینکه فیلم حقیقی نگاهش به ماجرا برعکس است و در پایان به تماشاگر القا می کند که اگر شخصیت ها به همسر خود اکتفا نمایند، ظلم بزرگی در حقشان می شود. پس تمایل نامشروعشان به شریک بیگانه، اخلاقی و لاجرم است! پس فیلم در لایه نخست خود، هنجار شکنی بزرگی را به تصویر می کشد. همانند "برادران لیلا" که هنجارشکنی در خصوص احترام به والدین را در دستور کار خود داشت.

(خطر افشای محتوا)

حال خوب است که کمی از سطح نخست فیلم فاصله بگیریم. برخی گفته اند که اصولا فیلم درباره جهان های موازی است. در این صورت بسیاری از جزئیات فیلم عبث و بدون کاربرد خواهد بود و نتایجی که از آن گرفته می شود، تحت الشعاع پایان تلخ آن قرار می گیرد. به هر حال این دیدگاه محترم است و چه بسا مقصود پدید آورندگان فیلم هم باشد. اما از نظر نگارنده این فیلم عجیب می خواهد سخن مهمی را منتقل کند. بهتر است کمی دقیق تر به شخصیت های فیلم نگاهی بیندازیم. دو زن، یکی شاداب، تیز ، مهربان و مادر. دومی بیمار، متوهم، سترون و افسرده. دو مرد ، یکی خودخواه، پرخاشگر و ظالم و دیگری زحمتکش، دلسوز و فداکار. این دو زن و دو مردظاهری کاملا مشابه دارند، بدون آنکه نسبتی با هم داشته باشند. اینها در یک موقعیت آب و هوایی عجیب (بارندگی طولانی و تمام نشدنی) با هم برخورد می کنند. در انتها از میان این چهار نفر، خوب ها از بدها جدا می شودند (تفریق = جدا کردن) و یا به عبارت دیگر خوب ها از جمع آن ها حذف شده (تفریق = کسر کردن) و شخصیت های مشکل دار باقی می مانند. در عالم هنر، بسیار پیش می آید که زن نماد وطن باشد. در کنار آن، مردهایی که در این فیلم اختیار این زن ها را به دست دارند، نماد حاکمان هستند. در این صورت پسر بچه نماد نسل آینده است. با این چینش، خط اصلی فیلم مشخص می گردد. فرزانه چهره ای از وطن (یا بخشی از مردمان آن) است. وطنی که بیمار است و قدرت زایندگی ندارد (وطن بدون آینده). مصلحتش را تشخیص نمی دهد (توهم دارد) و قابل اعتماد نیست. (خوردن قرص با علم به خطرناک بودن آن برای بچه) این وطن قطعا مطلوب نیست. بر عکس وطنی خوب است که شاداب، زاینده و پیش برنده باشد. (مانند بیتا) جلال اما حاکمی است ایده آل! زحمتکش  و کارگشا است. مهربان و عاشق وطن! او کسی است که برای آینده احترام قائل است و برایش انرژی می گذارد. (توجه به خواسته های کودک) محسن اما وضعیت متضادی دارد. روحیات او و نحوه برخوردش با دیگران (حتی زن و فرزندش) او را به درستی شایسته لقب دیکتاتور می کند. دیکتاتوری که حتی برای حفظ تسلطش بر خانواده، از جنایت نیز ابایی ندارد. بماند که غیرتی شدن های افراطی او نیز تعصبات مذهبی را در فیلم نمایندگی می کند.

ظاهرا دست روزگار حاکم مطلوب را از چهره زیبا و ایده آل وطن دور نگه داشته است! آن حاکم با آن چهره از وطن سر و کار دارد که بیمار و متوهم است. فرصتی پیش می آید که او و آن چهره ایده آل از وطن به هم برسند. آغاز آن فرصت با ترافیک (بی نظمی) ناشی از باران غیرمنتظره و شگفت انگیز است. این تلاطم آب و هوایی و باران می تواند در فیلم نماینده انقلاب اسلامی سال 57 باشد. بارانی که برخی آن را به قطب شمال نسبت می دهند (کار روسها است؟) هر چند فرصتی که پیش می آید، به سرعت از دست می رود. چرا که دیکتاتوری (مذهبی؟) او را و آن چهره زنده و پوینده از وطن را حذف می کند و بر چهره بیمار و متوهم وطن مسلط می گردد. جالب است که همین تسلط را هم به صورت نامشروع (بدون عقد شرعی) و از رهگذر ترساندن وطن از سرانجام نسل آینده (کودک) به دست می آورد. غافل از اینکه نسل جدید آگاه است و می داند که او با جلال فرق دارد و یکی نیست. از آن بدتر این است که نسل جدید فرزانه را مادر خود (وطن خود) نمی داند ! (ترویج بی وطنی) در این رمزگشایی حتی اسم ها نیز کارکرد ویژه ای دارند. "بیتا" اشاره دارد به این نکته که او جایگزینی ندارد. در واقع فرزانه نمی تواند جای او را در زندگی کودک پرکند. برای همین کودک او را مادر خود نمی داند. (در واقع وطنی را که به دیکتاتوری تن داده است، را وطن نمی داند.) "جلال" هم که مترادف شکوه است و شاید از منظر پدیدآورندگان، اشاره ای به حاکمان سابق کشورمان دارد! (متأسفانه!) حتی سکانس پایانی فیلم نیز با این خوانش از آن هماهنگ است. وطن و حاکم مطلوب، درست است که کنار زده شده اند، اما نمرده اند! آن ها در جهانی دیگر (جایی دیگر) به هم پیوسته اند. (خارج از کشور؟) جالب اینجا است که در این صورت کنایه همکاران به نماد دیکتاتور در فیلم درباره ثروتش معنا پیدا می کند و می توان حدس زد که شباهت فرد کتک خورده از محسن به "ابراهیم حامدی (ابی)" خواننده، نماینده برخورد بد حکومت دیکتاتوری با هنرمندان است.

اگر این اباطیل ، زیربنای فکری پدید آورندگان را تشکیل دهد،واقعا جای تأسف است! این ها توهماتی است که سال های سال از طریق رسانه های معاند، در ذهن بخشی از جامعه تثبیت شده است و آن ها یا از روی گمراهی خود را موظف به انتشار آن ها در جامعه می دانند و یا به صورت رسمی در این خصوص مأموریت دارند. در هر حال پاسخگویی به این اباطیل،  فرصتی دیگر امی طلبد و موضوع بحث نگارنده نیست. در غیر این صورت ریز و درشت ادعاهای مطرح شده، پاسخ های مستدل و محکمی دارد. به شرطی که امثال آقای حقیقی، دنبال حقیقت باشند و گوش و ذهن خود را از تسخیر بیگانگان خارج نمایند!

 

 

تحلیل محتوای فیلم ضد مهدویت "تلماسه : بخش دوم"

رمز گشایی از فیلم " تفریق" ساخته " مانی حقیقی "

رمزگشایی از فیلم " برادران لیلا "

رمز گشایی از فیلم نهنگ ساخته دارن آرنوفسکی

فیلم ,صورت ,تفریق ,چهره ,جامعه ,وطنی ,فیلم درباره ,پدید آورندگان ,داشته باشند ,فیلم تفریق ,مانی حقیقی
مشخصات